سنگ های جهنم ( علیرضا نوری)

ساخت وبلاگ

امکانات وب

پيش از آن‌که بوی تو باشمبرگ بودمانسان نخستینمرا روی شرمگاه خود گذاشت وُاز مقابل خدایان رد شدبعد از آنچنان بوی شرمگاه گرفتمكه هزاران سال علف بودمهزاران سال دندان شکسته ای در دهان ببرچند سالي استبعد از آن‌که آتشم زدندگوشه‌ی یک خیابان معروفبوی زن را می‌شمارمو منتظرکه در تبدل بعدینمک باشمدر زخم‌های دیکتاتور + نوشته شده توسط علی رضا نوری در دوشنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۹ و ساعت 13:39 | سنگ های جهنم ( علیرضا نوری)...ادامه مطلب
ما را در سایت سنگ های جهنم ( علیرضا نوری) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanghayejahanam بازدید : 47 تاريخ : جمعه 9 دی 1401 ساعت: 17:09

    از خون جوانان وطننگاهی به عارف قزوینی          علیرضا نوری در اهمیت مشروطه و چگونگی تاثیر آن بر فرهنگ ایران زمین بسیار نوشته‌اند و البته که جای کار بسیار دارد و نگفتنی‌ها فراوان. میدانِ ادبی مشروطه بی‌آن‌که بخواهیم از اعتبار دیگر دوره‌ها کم کنیم؛ مهمترین دوره‌ی ادبیِ شعر جدید فارسی در کنار قرن چهارم است. برای من شعر جدید فارسی از اواخر قرن سوم و آغاز قرن چهارم شروع می‌شود؛ از فردوسی و پیشگامان او مانند رودکی، شهید بلخی، محمدبن‌وصیف سگزی و ... اما فردوسی گرانیگاه است. ایده‌ی شعر جدید فارسی در فردوسی پا سفت می‌کند و بعد از او این ایده تا نیما تغییر بنیادینی نمی‌کند. جریان عظیم شعر فارسی بعد از فردوسی لایه‌های فراوانی پیدا کرد و بارها پوست عوض کرد اما ایده‌همانی بود که فردوسی و پیشگامان او بنا نهادند، تا رسید به نیما که ایده‌ی دیگری به شعر فارسی پیشنهاد کرد. نیما محصول جریان شعر جدید فارسی بود که از دل مشروطه بیرون آمد. فعلا قصد نوشتن درباره‌ی نیما و ایده‌ی شعر او نیست. غرض اشاره به تاثیری است که مشروطه بر میدان ادبی دوره‌ی خود گذاشت. مشروطه ساحت فراوانیِ انواع و اقسام شعر بود. در کمتر دوره‌ای چنین تنوع و گستردگی را مشاهده می‌کنیم. یکی از انواع شکل‌ها و قالب‌هایی که در مشروطه مجال بروز یافت و بر دیگر قالب‌ها نیز تاثیر گذاشت ترانه بود. در اهمیت ترانه همین بس که در شکل‌گیری شعر نیمایی‌، ترانه و تصنیف بسیار تاثیر گذار بود. نقش وزن‌ها و انعطاف فرم، سیلانِ لحن و موسیقی و همچنین نقش قافیه، و در ساحت دیگر وارد شدن مفاهیم جدید به عرصه‌ی ترانه و تصنیف از مواردی بود که نیما هم بدان‌ها توجه کرد و نقش محوری برای آن‌ها قای سنگ های جهنم ( علیرضا نوری)...ادامه مطلب
ما را در سایت سنگ های جهنم ( علیرضا نوری) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanghayejahanam بازدید : 41 تاريخ : جمعه 9 دی 1401 ساعت: 17:09

کنار سنگی به دنیا آمدممادرم از آتش بودماه پدرمقبیله در کمرگاه کوه جنازه‌ها را به خدایان تقدیم می‌کردو خورشید را کنار اسب سر می‌بریدبوی کندر و نعلیاجوج و ماجوجنام جن،از ما بهتران بودبه خدای قبیله خدمت می‌کردو در اولین بلوغ من نقش زن داشتمن ایستاده بودم کنار سدر کهنسالو اندوه برف بر شانه‌ی درخت را می‌شمردمدور آتش می‌چرخیدمو عاشق تو بودمبرگ‌ها میخواستند به جاهایی از تو بچسبندمن خونم را کنار رودخانه یکبار با زغن‌ها عوض کردم و ماهی شدمرییس قبیله هم عاشق تو بوداز هزار سال پیش اینجا هر کس که زیباست دشمن استبوی توله گرگ می‌آیددر سرماقبیله تنهاستچهره‌ی سرخ تو با ماه و آتش بودو همه‌ی رودخانه‌ها به سینه‌های نرم تو می‌ریختندرییس قبیله دستور کشتن مرا با نیزه دادو تو با همه‌ی آتش‌ها نگهبان من بودیجادوگران قبیله نعل در آتش افکندندآب و آتش بی‌قرار شدو تو با همه‌ی آتش‌ها نگهبان زمین بودیباران برای تو می‌باریدماه برای تو می‌تابیدو زنان قبیله در تو جمع بودندکسی که عاشق تو بودعاشق همه‌ی زنان قبیله بودهمه‌ی برگ‌ها دوست داشتند تن تو باشندو اشراق قبیله زیر بغل‌های تو بودبا تو دور آتش می‌رقصیدمو با نیزه سایه‌ی تو را به زمین میخ می‌کردمتو بعد از رودخانهقدیمی‌ترین فرد قبیله بودیبا سوت جیرک‌جیرک‌ها زیبا شدیو روزی که چشم‌های تو کامل شدزمین آخرین دورش را زدنشست کنار سدر کهنسالو عارف شدرییس قبیله پیر شد و مردو تمثال تو هنوز بر تخته سنگ انتهای جنگل پیداسترییس قبیله زیر تمثال تو رگش را زدو قرن‌ها کنار تمثال تو به زندگی نباتی ادامه دادهنوز بوی خون پیر قبیله در رودخانه جاری استبا سوت جیرجیرک‌ها زیبا شدیو روزی که تو با همه‌ی آتش‌ها مادری قبیله را قبول کردیمن در زندگی‌های بعدیدر فراق توبه شهر روی آوردمو نام هم سنگ های جهنم ( علیرضا نوری)...ادامه مطلب
ما را در سایت سنگ های جهنم ( علیرضا نوری) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanghayejahanam بازدید : 48 تاريخ : جمعه 9 دی 1401 ساعت: 17:09